بررسی ارتباط بین اجزای آمیزه بازاریابی با نگاهی بر میزان فروش شرکت های دانش بنیان (مطالعه موردی شرکت های فعال در زمینه نانو)

این پروپوزال برای پایان نامه ای تحت همین عنوان نگاشته شده و از منابع معتبر داخلی و خارجی در آن استفاده شده است. دانشجو با مطالعه این پروپوزال و درک بیشتر موضوع آمیزه بازاریابی و ارتباط آن با میزان فروش شرکت ها می تواند پروپوزال جدید و مشابهی را در این زمینه نگارش نماید. مفهوم عمده مورد بحث در این پروپوزال در زمینه مفهوم آمیزه بازاریابی یا Marketing Mix می باشد که در ادامه به تشریح آن پرداخته ایم:

آمیزه یا ترکیب بازاریابی، یک مدل پایه ای محسوب می شود و به این شکل تعریف می گردد: “مجموعه ای از ابزارها و چارچوب های بازاریابی که یک شرکت یا سازمان از آنها برای دنبال کردن اهداف بازاریابی خود استفاده می نماید”. بنابراین آمیزه بازاریابی اشاره به چهار سطح کلی دارد که در تصمیم گیری های مرتبط با بازاریابی دخیل هستند یعنی: محصول، قیمت، ترویج و مکان. بازاریابی مفهومی است که از چند صد سال پیش وجود داشته است ولی با این حال، نظریه اساسی بازاریابی در اوایل قرن بیستم مطرح شده است. آمیزه بازاریابی معاصر که چارچوب غالب در تصمیم گیری ها برای مدیریت بازاریابی محسوب می گردد در سال ۱۹۶۰ مطرح گردید. در بازاریابی خدمات، از یک مدل بازاریابی بسط یافته استفاده می شود که شامل محصول، قیمت، ترویج و مکان در کنار فرآیندها، افراد و شواهد فیزیکی می باشد. عملکرد نیز می تواند به عنوان عنصر هشتم دخیل در آمیخته بازاریابی باشد که گاهی اوقات توسط متخصصین و بازاریابان حرفه ای مورد توجه قرار می گیرد. در سال های دهه ۱۹۹۰، مدل دیگری معرفی شد که عمدتا مشتری محور بود که این مدل خود به دو نوع تقسیم می گردد. یک سری از کارشناسان مولفه های نوع اول را به این شرح می دانند: مصرف کننده، هزینه، ارتباطات و راحتی؛ و نوع دوم را با چهار مولفه کالا، هزینه، ارتباطات و کانال مطرح می کنند. با در نظر گرفتن ارزیابی مشتریان از ویژگی های بالقوه محصول و مشخصات کالاهای فروخته شده توسط شرکت های دیگر، مساله انتخاب ویژگی یک محصول برای به حداکثر رسانی تعداد ترجیحات مشتریان، مساله ای قابل حل می باشد. مرتب سازی صحیح این المان ها و اجزا توسط مدیران بازاریابی سازمان، نقش مهمی را در موفقیت فرآیندهای بازاریابی شرکت ایفا می نماید: (۱) ایجاد نقاط قوت و اجتناب از نقاط ضعف (۲) تقویت رقابت پذیری و تطبیق پذیری شرکت ها (۳) نزدیک کردن فعالیت های بازاریابی درون شرکت.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۰ میانگین: ۰]