سازمان ها در یک محیط خلاء فعالیت نمی کنند، بلکه در محیطی هستند که دائما در معرض فشار و تاثیراتی است که منشا گرفته از عوامل درونی و بیرونی می باشد. این تغییر و تحولات در عصر مدرن امروزه، همیشه باعث ایجاد فرصت ها و تهدیداتی برای سازمان ها می گردد. در چنین شرایطی، سازمان هایی موفق خواهند بود که خود را با این شرایط تطبیق دهند و تنها سازمان هایی خواهند توانست با این شرایط سازگار گردند که کارکنانشان دارای هوش معنوی بالایی باشند. از این رو، برخی از نظریه پردازان مدیریت، معنویت در محیط کار و هوش معنوی را به منظور مقابله با تغییرات دنیای پیچیده امروزی توصیه کرده اند. برخی بر این باوزند که معنویت شامل بالاترین سطح رشد فردی، احساسی، اخلاقی و شناختی می باشد. به عبارت دیگر، معنویت خود یک زمینه رشد و نگرشی است که نیازمند تجارب انسانی می باشد. در همین راستا، هوش، مفهومی است که انسان از زمان های بسیار قدیم تمایل به بررسی ابعاد و مشخصه های مختلف آن داشته است. یکی از ابعاد هوش که با عنوان هوش معنوی شناخته می شود، زمینه ای است که مطالعات سیستماتیک کمی به بررسی و درک مشخصه ها و فاکتورهای آن در افراد پرداخته اند. مفهوم هوش معنوی برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز معرفی شده و سپس در سال ۱۹۹۹ توسط امونز گسترش یافت. امونز، هوش معنوی را در قالب استفاده انطباقی از اطلاعات روحی برای حل مسائل روزانه و فرآیندهای رسیدن به اهداف تعریف کرد. وی همچنین افزود که هوش معنوی را می تواند در قالب ابزاری تعریف کرد که معنی و ارزش را برای حل مسائل به ارمغان آورده و می تواند عمق بیشتری را به چرخه زندگی ببخشد. در نتیجه می تواند نتیجه گرفت که زندگی مبتنی بر آن؛ کارآمدتر و معنی دار تر خواهد بود.

در این پروپوزال نیز در ادامه بحث فوق، به بررسی تاثیر هوش معنوی بر رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان پرداخته شده است. ساختارهای عمده پروپوزال نویسی از جمله روش تحقیق، مدل مفهومی، جامعه آماری و پرسش های تحقیق نیز در این محصول رعایت شده اند. می توان به صراحت بیان کرد که مطالعه پروپوزال های مختلف، بهترین روش برای یادگیری ساختارهای استاندارد پروپوزال نویسی برای دانشجویان می باشد. همچنین، مطالعه این پروپوزال ها می تواند زمینه ساز ایده های تحقیقاتی جدیدی برای پژوهشگران علاقه مند به این حوزه مطالعاتی باشد.